گل پسر نه ماهه شد
به قول آقاي پدر چه زود گذشت انگار همين ديروز بود كه رفتيم بيمارستانو گل پسر بدنيا اومد اما مادر خانومي اصلا با اين حرف موافق نيست و ميگه زمان به كندي براش مي گذره ...
گل پسر ديگه راحت چهار دست و پا مي ره دو تا دندون كوچولو درآورده و هي نيششو وا ميكنه و دندوناشو به رخ همه ميكشه عاشق آقاي پدر و با بودن اون ترجيحا بغل كسي نميره حتي مادر خانومي غذا خوردنش هم هنوز كه هنوزه با اداست و هنوز كه هنوزه علاقه زيادي به سيم علي الخصوص سيم تلفن داره. ور در آخر هنوزم كارهاي مهدش درست نشده كه بياد مهدكودك.
بين تمام اسباب بازيها فقط همين يه دونه رو دوست داره بذاره دهنش و هي صداشو در بياره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی